تو زیر زمین داشتم مشروب میخوردم
مامان بزرگم داد میزنه :
پاشو بسیج اومده!!!
هرچی بود خالی کردم تو چاه اومدم بالا
میگه: به گوشیت بسیج اومده
تا شب خیره بودم به عکس روی دیوار اتاق
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:, | 14:52 | نویسنده : زبلی خان | نظر بدهید